شعر (زمان امتحان)
من مسافرم
من مسافر غریب بندرم
بندری که تاجران ان
جز لباس های جین اصل
چیز دیگری معامله نمیکنند
مردمان بندری که ننگ را
زیر پای خویش له نمیکنند!
ای!با حجاب های سرسری!
ای!
مردهای دست و روی چرب
ای!دوستان اهل ضرب!
ای!
مردمان اهل عشق و حال
ای!
مردم علامت سوال
درد را چه میکنید؟
خاطرات لحظه نبرد را چه میکنید؟
راستی زمان امتحان اگر فرا رسید
مثل سالهای پیش
مرگ را دوباره دست پاچه میکنید؟
شاهین رهنما
+ نوشته شده در یکشنبه نوزدهم تیر ۱۳۹۰ ساعت 21:24 توسط مریم
|
شهیدی كه بر خاك میخفت