نماد مقاومت شهید ناهید فاتحی کرجو

                یاس کبود 


امام صادق فرمودند:اهل حق تا بوده اند همیشه در سختی قرار داشته اند.اما بدانید که دوره این سختی کوتاه است.ولی اسایش طولانی در پی دارد.

یاس کبود

بازده ماه اسیر بود و بعد هم زنده به گورش کرده بودن .وقتی پیداش کردیم موهای سرش رو تراشیده بودن و همه ی ناخناش رو کشیده بودن همه جای بدنش کبود بود و سرش هم شکسته .خانم های مسن نمی ذاشتن جوونا برن توی غسال خونه  وقتی هم که اومدن بیرون قدرت تعریف کردن نداشتن .

خدا رحمتش کنه دختر کم حرف و ارومی بود ولی وقتی می خواست حدیث و روایت یا داستان بگه حسابی تلافی می کرد و از گفتن خسته نمی شد.

شهیده ناهید فاتحی کرجو

تولد:1344

شهادت:1361

علت شهادت:زنده به گور شدن توسط کوموله های کردستان

برگرفته از :فاتح هشمیز


شهید مهدی باکری

سلام به دوستان کل بعد از مدتی میخوام پست بزارم درباره شهید مهدی باکری که دومین برادر از برادران باکریه مه به گوش همتون اشناست ولی من خودم خیلی چیزا درباره مفقوالجسد بودنشون شنیدم ولی داستان زندگیشونو نمیدونستم تا اینکه اتفاقی وصیت نامه شهید مهدی باکری افتاد دستم  حرف های ایشون همیشه تو گوشمه و سعی میکنم توجه همیشگی به حرفاشون داشته باشم اما ترجیح دادم قبل از اینکه وصیت نامه رو بزارم اول زندگی نامشون رو بزارم و بعدش  وصیت نامشون رو .

امید وارم خوشتون بیاد 


زندگی قبل از جنگ

مهدی باکری در سال ۱۳۳۳ در میاندوآب و در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. در همان آغاز کودکی مادرش را از دست داد. او و دوستانش نقش مهمی در برپایی تظاهرات شهر تبریز در ۱۵ خرداد ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ داشتند. همان زمان وی توسط ساواک شناسایی شد و بارها برای بازجویی به ادارهٔ امنیت برده شد اما چون مدرکی علیه او نداشتند تحت نظر آزاد شد. پس از اخذ دیپلم وارد دانشگاه شد و در رشته مهندسی مکانیک شروع به تحصیل کرد. در حین دوران تحصیل خبر شهادت برادرش، علی باکری را به وی دادند. بدین ترتیب او دومین عضو خانواده خویش را نیز از دست داد.

با پیروزی انقلاب ایران باکری نقش فعالی در سازماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی داشت. مدتی هم دادستان دادگاه انقلاب ارومیه شد. او همزمان با فعالیت در سپاه، مسئوولیت شهرداری ارومیه را نیز بر عهده گرفت. با شروع جنگ ایران و عراق ازدواج کرد و بلافاصله پس از ازدواج (روز بعد از ازدواجش) عازم جبهه‌ها شد.

حضور در جبهه

مهدی باکری در مدت کوتاهی مدارج ترقی را در جبهه طی کرد. در عملیات فتح المبین با عنوان معاون تیپ نجف اشرف توانست در کسب پیروزی موثر باشد. در همان عملیات از ناحیه چشم مجروح شد. پس از بهبود به جبهه بازگشت و در عملیات‌هایی چون عملیات بیت‌المقدس، رمضان، مسلم بن عقیل، والفجر مقدماتی، والفجر ۱ تا چهار و عملیات خیبر در سمت‌های مختلف شرکت کرد. در مجموعه عملیاتهای والفجر با عنوان فرمانده لشکر عاشورا در جبهه حضور داشت.

در عملیات خیبر زمانی که خبر کشته شدن برادرش را به وی دادند، بدون ابراز اندوه با خانواده‌اش تماس گرفت و چنین گفت:

شهادت حمید یکی از الطاف الهی است که شامل حال خانواده ما شده‌است.

در حین عملیات بدر و در حالیکه دشمن بعثی با محاصره کامل سربازان تحت امر باکری در جزیره مجنون در حال زدن تیر خلاص به سربازان مجروح باقی مانده بود، احمد کاظمی و محمود دولتی با اصرار از وی می‌خواهند که با عبور از دجله و پیمودن فاصله۷۰۰ متری که میان خط اول و خط دوم حمله جان خود را نجات دهد؛ ولی این درخواست هربار با جواب منفی وی روبرو می‌شد تا اینکه بر اثر اصابت تیر مستقیم سربازان عراقی در تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۶۳ کشته شد. در این هنگام در حالی که یاران او سعی در انتقال پیکرش بوسیله قایق به عقب را داشتند قایق هدف اصابت شلیک مستقیم آر پی جی یکی از سربازان بعثی قرار گرفته، در اروند رود غرق می‌شود. پیکر وی و سایر سربازانش هیچگاه یافت نشد و وی همچنان مفقودالجسد می‌باشد. بزرگراه شهید باکری در غرب تهران به یابود وی نامگذاری شده‌است.


روحش شاد


زندگی نامه شهید عبدالکریم اتقیاء

در سال 1337خورشیدی بندرانزلی پذیرای این همای ره گم کرده شد.پرنده زیبایی که راه بهشت را گم کرده بود سر از دنیای خاکی در اورد .سید عبدالکریم میهمان خانواده ای مذهبی شد.پدر و مادر این امانت گرانبها را چون گلی پاک و زیبا پروراندند و در بستر مناسب رشد قرار دادند.
عبدالکریم اخلاقی بسیار نیکو داشت و همه را دوست می داشت اهل مطالعه بود و بیشتر به کتب مذهبی علاقمند بود.از این رو کتاب های شهیدان دستغیب و مرتضی مطهری بیشتر اوقات فراغت او را پر می کرد.کتاب های  استاد مطهریجهان بینی توحیدی را به او اموخت و بعد از پیروزی  انقلاب شکوهمند اسلامی که البته سید و خاندانش نیز در میدان مبارزه با طاغوت بسیار مجاهدت کردند .ضمن تحصیل در رشته  مهندسی شیلات به مبارزه با گروه های الحادی دانشگاه گیلان پرداخت.در طول دوران انقلاب فرهنگی او نقش بسزایی در زدودن تفکر الحادی و وابسته  به قدرتهای پوشالی شرق و غرب از محیط مقدس دانشگاه گیلان داشت .علاوه بر این  برای مردم احترام خاصی قائل بود و هرگز از او رفتار ناشایست و ناپسندی مشاهده نشد.عبدالکریم عاشق حضرت امام بود و اعتقاد داشت که در زمان غیبت امام عصر اختیار مال و جان و هست و نیست مسلمین بدست ولی فقیه است .
با اغاز جنگ تحمیلی سیذ عاشقانه به جبهه شتافت ماه ها در سرزمین عشق با دشمنان اسلام جنگید و هرگاه از منطقه به شهرستان باز می گشت ان چنان با عشق از انجا سخن می گفت که همگان را به سرافت می انداخت که ان عالم شیدایی را حتی برای یکبار هم که شده تجربه کنند.

همای زیبای ما عاقبت پس از مدت ها گردش در زمین خاکی راه بهشت را در موسیان یافت و در عملیات پیروزمند محرم در شانزدهم ابانماه 1361 خورشیدی راهی اسمان ها شد.


قسمتی از وصیت نامه شهید عبدالکریم اتقیاء


...امامان روش چگونه زیستن را با استفاده از کتاب و سنت به من اموختند و من نیز شهادت را انتخاب کردم و قدم در راهش گذاشتم ... برادران و خواهران وصیتم به شما اینست که پیرو واقعی امام باشید و فرامین امام را مو به مو عمل کنید به فکر مستضعفین باشید و خدمتگزار اسلام و مسلمین باشید و از اختلاف دوری کنید و وحدت را در نظر بگیرید و رعایت کنید...


زندگی نامه شهید

زندگی نامه شهید علیرضا وثوقی

8/5/1352 در بندرانزلی به دنیا آمد و درعین ناباوری در6/5/1372به شهادت رسید.
درسال 72برای خدمت مقدس سربازی به نیروهای سپاه پاسداران پیوست و راهی کردستان شد.چهارسال از اتمام جنگ میگذشت و هیچ کس انتظار شنیدن چنین خبری را نداشت.در ششم مرداد ماه 1372 گروهی ازسربازان ایران درحال عبور از منطقه ای بودند که گروهی از منافقین باحمله به سربازان همه بجز یک نفر را به شهادت رساندند.

علیرضاوثوقی جوانی بود که دوروز قبل از تولد 20سالگیش به شهادت رسید و پیکر پاکش در13مرداد ماه 1372 در گلزارشهدای بندرانزلی به خاک سپرده شد

روحش شاد

معرفی شهید(سید رضا هویت طلب)

دانش اموز شهید سید رضا( مجید)هویت طلب(دایی خودم)

تولد۹/۸/۴۸

شهادت ۱۵/۱/۶۷

محل شهادت  : ماووت عراق

شهید بزرگوار در یکی از روزهای پاییزی سال ۴۸ در خانواده مذهبی شهرستان لنگرود دیده به جهان گشود.مادرش میگوید تمام تلاشم برای تربیت فرزندانم این بود که با توسل به ائمه ودر سایه نماز فرزندانم را تربیت کنم چون حاصل این تربیت نیک نامی و عاقبت به خیری می باشد.

سید رضا دوران ابتدایی را در شهرستان لنگرود و پایه پنجم را با توجه به مهاجرت خانواده به بندرانزلی در دبستان پروین  و مقطع راهنمایی را در مدرسه جمهوری اسلامی و مقطع متوسطه را در دبیرستان مدرس گذراند.

سید رضا روحیه ای شاد -پرجنب و جوش و ورزشکار داشت.او عضو باشگاه پاس نیروی انتضامی (کاراته-فوتبال)بود و تمام سعی خود را می کرد تا وسائل شخصی خود را با تلاش و کوشش خود به دست اورد.

او از سین نوجوانی روزانه ۳بار در مسجد محل(امام حسن مجتبی سوسر) را باز و اذان می گفت و مراسمات مذهبی را پرشور برنامه ریزی و اجرا می نمود دوستانش که در این امور کمکش می کردند از جمله جانباز حجت الاسلام اسحاق رودکار و حاج اقا فرهاد فرهمند و.... که از همرزمان او بودند.

سید رضا اولین بار در سال ۱۳۶۵ در ۱۷سالگی بعد از اموزش نظامی به مناطق جنگی خوزستان اعزام شد که از ناحیه دست مجروح شد.

بار دوم سال۶۶ به همراه گروهی از فرهنگیان و بسیجیان انزلی از جمله شهید متجدد و جانباز مرتضی پور (مدیر مدرسه سیدرضا)به منطق جنگی خوزستان اعزام و بعد از حضور در عملیات کربلای۵ مجروح و به خانه بازگشت.

بارسومدر۱۲ بهمن ۶۶ به مناطق جنگی غرب اعزام ودر ۱۵فروردین ۶۸ در منطقه جنگی ماووت عراق به درجه رفیع شهادت نائل گردید.جسد مطهرش در ۲۵ فروردین به دیارش بازگشت ودر مزار شهدا به خاک  سپرده شد.

از دست نوشته های شهید:

به صحرا بنگرم صحرات بینم            به دریا بنگرم دریات بینم

به هرجا بنگرم کوه و در و دشت      نشان از قامت رعنات بینم   

 

چه خوش است که من بمیرم                    دم مرگ حسین ببینم

چه خوش است اگر نمایی                        دم مرگ تو مهربانی

به خدا قسم که خوش تر                           به بهشت جاودانی

                                                                                   (مخلص رهبر سید رضا هویت طلب)

پدر و مادرم در مرگ من گریه نکنید.

 

 

 

معرفی شهید

سردار افتاب ( زندگی نامه شهید محمود کاوه)

سردار شهید محمود کاوه در اول خرداد ماه ۱۳۴۰ در یکی از محلات شهر مشهد (خیابان ضد) در خانواده مذهبی دیده به جهان گشود .تحصیلات ابتدایی را که به پایان رساند با راهنمایی و هدایت پدر سرگرم فراگیری  علوم دینی گردید.

در جلسه ای که محمود به همراه پدرش خدمت مقام معظم رهبری حضرت ایه ا...خامنه ای که ان زمان امام جماعت مسجد امام حسن مجتبی (ع) بودند می رسند ایشان می فرمایند :( اگر محمود دروس کلاسیک را به اتمام برساند و سپس به دروس حوزوی بپردازد بهتر است۹محمود در مدرسه راهنمایی سبت نام میکند و همزمان با شزکت در جلسات مذهبی و روشنگرانه شهیدان هاشمی نژاد و کامیاب تفکر مبارزاتی و ضد حکومتی او شکل میگیرد و با تکثیر و پخش نوار  و اعلامیه های حضرت امام به دیگر انقلابیون می پیوندد .

ادامه نوشته